دیالوگهای به یاد ماندنی (2)
شب/داخلی: مامان و جانان توی هال منزل پدر پزرگ آماده شده اند که بخوابند.. جانان خانم هی توی جاش تکان می خوره و نمی خواد بخوابه..می خواد بره پیش خاله مهتاب توی اون یکی اتاق..نیم خیز می شه که بره اما مامانش مانع می شه مامان: اااااااا جانان بخواب دیگه..پانشو..وقت خوابه خاله هم خوابیده جانان: اااااااا مامان چرا نیمیذاری بیدار شم؟ ...
نویسنده :
مامان مژگان
18:40