در اومد از حموم يه دونه المـــــاس
نیست آسان عشق جانان باختن
دل فشاندن بعد از آن جان باختن
عشق را جان دگر باید از آنک
با جنین جان عشق نتوان باختن
خانوم خانوم،جیگر خانوم،جانان خانوم
درد و بلات تو چشام،درد و بلات تو جونم..که اینقدر دوست داری بری حموم..............
وقتی من یا بابایی می ریم حمام می آیی پشت در وامیستی هی می گی.."حمممممممم.....ححححححممممممم"
اینقدر هم صداتو لوس می کنی که دل آدم کباب میشه واست
وقتی هم می بریمت حموم اول درست می شینی و فقط با آب بازی می کنی..اما یواش یواش یخت آب میشه می خواهی راه بری....
آخ آخ امان از موقعی که شامپو می ریزیم روی سرت و تو شر وع می کنی به گریه.....حالا شامپو هم چشماتو اذیت نمی کنه ها..اما تو عسل خانوم دوست نداری شامپو زدن را
خیلی خیلی عاشقتم مامانی...خیلی خیلی دیوونتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی