جانانجانان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

بر آستان جانان

دیالوگهای به یاد ماندنی (7)

1393/7/25 13:00
نویسنده : مامان مژگان
348 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

چندماه پیش

مامان مژگان و جانان خانم توی آشپزخونه هستند.مامان یه لیوان آب کرده و می خواد بده به دخترک..اما آب کلر داره...

مامان مژگان :"جانان بیا تا سفیدی آب می ره....قر بدیم"

 

نیمه شب دیشب

مامان مژگان برای دخترک آب آورده که ابش کلر داره.....دخترک در حالی که خوابش میاد و خسته است،بلند شده می گه

"حالا باید قر بدم تا سفیدی آب بره؟؟!!!!!"

پی نوشت:دخترکم فکر کرده منظور من درچند ماه پیش این بوده که قر بده تا(در نتیجه) سفیدی آب بره

 

**********

مامان مژگان و خاله مهتاب داشتن درباره با لباس بابا جلال حرف می زدیم.....

 

جانان (وسط حرف ما پریده و )میگه  :"در هر صورت بابام خیلی خوشگله"

 

پسندها (2)

نظرات (1)

خالش
12 آبان 93 9:05
به به چه دخترى چه خانمه نازى...خيلى كارات خاستنيه و بامزس..خيلى دوستت دارم مو ابريشميه خاله💋💋💋💋