جانانجانان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

بر آستان جانان

دیالوگهای به یادماندنی(5)

1393/2/4 11:22
نویسنده : مامان مژگان
173 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

شب/داخلی

آشپزخانه،بابا جلال لیوان آب را پر کرده به جانان خانم که تشنه است.اما آب لیوان کلر داره و پدر و دختر منتظر هستند تا کلرش از بین بره

بابا جلال لیوان آب به دست :"جانان خانوم بابا بذار سفیدی های آب بره بعد بهت می دم."

جانان :"اااااا بابا جلال این آبشه قوقه(دوغه)"

 

****************

روز/داخلی

مامان و جانان خانم توی هال نشستند و جانان خانم داره کارتون می بینه و در عین با حال با انگشتهای پاش بازی می کنه.

مامان:"جانانم دست به پاهات نمال،کار بدیه.."

جانان کماکان ادامه می ده

مامان:"خانومم این کارو نکن کار بدیه،دست نزن به پاهات کثیفه"

جانان :" اااااااا مامان پاهامو بشور کثیفه"

مامان، در حالی که حسابی ضایع شده :"حالا می شورم تو فعلا دست نزن"

جانان دستشو گذاشته روی ساق پاهاش :"ایندا بذارم؟"

 

پسندها (1)

نظرات (2)

مهدیه
4 اردیبهشت 93 15:23
http://03293.niniweblog.com/ عکس نی نیتو پیدا کن
khale
7 اردیبهشت 93 8:42
dardet toye joooooooone khalat