دیالوگ های به یاد ماندنی (4)
روز/داخلی
آشپزخانه،جانان علی رغم همه حرفها و تذکرات مامان و بابا، جانان با ظرف های ادویه مامان بازی کرده و یکیشون را شکسته
بابا (با عصبانیت):" جانان کار بد کردی،کار بدی کردی،ببین ظرف را شکوندی؟!"
جانان (با خونسردی) :" خوب حالا یکی دیگه اشو می خریم"
بعد از این جمله مامان و بابا هر کدام یک جای خونه رفتند که جانان خنده هاشونو نبینه
مامانش فداش بشه بلبل زبون ،شیرین زبون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی