جانانجانان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

بر آستان جانان

برف اومده دوباره!!!!!

1393/10/30 11:48
نویسنده : مامان مژگان
337 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

 

 

 

برف آمده شبانه

رو پشت‌بام خانه

برف آمده رو گل‌ها

رو حوض و باغچه‌ی ما

زمین سفید هوا سرد

ببین که برف چها کرد

رو جاده‌ها نشسته

رو مسجد و گلدسته

برف قاصد بهاره

زمستان‌ها می‌باره

سلام سلام سپیدی!

دیشب ز راه رسیدی؟

مرواریدم،زمردم،جانانم

نیمه شب بود که بابای و شوما متوجه شدید برف اومده و شوما گل گلی می خواستی همون موقع بری بیرون برف بازی؟؟!!!

طبیعتا مامان مسگان (مژگان) اجازه نداد و شوما هم خیلی ناراحت شدی به صورتی که تا 15 دقیقه مامانتو تهدید می کردی...ای تر.و.ریست قشنگ و دوست داشتنی من!!!!

"من گگه دوست ندارم...تو هم گگه حق نداری منو دوست داشته باشی......من جیش ندارم...من مسواک نمی زنم...من نمی خوابم...من گگه حرف خوب هم نمی زنم"

 

خلاصه شما خوابیدی و قردا صبح بابای واسه تو و خواهرت دو جفت چکمه خرید و شما ها رفتید تو حیاط برف بازی...این دومین باریه که در عمرت داری برف می بینی....

پینوشت:

1.الهی پیش مرگت بشم یا این همه فیگورهای قشنگت..ذاتا نازی.... ذاتا با کلاسی..ذاتا عشوه ای هستی..ذاتا مدلی، مدل دی ان جی

2.دور اون چکمه های خوشگلت بگردم..اما قبل ترش فدای اون پاهات بشم که توی این چکمه ها چقدر نازن..فدای تک به تک اون انگشتهای کپلی و سفید پاهات بشم...راه می ری پاتو می ذاری روی چشام...چپاتو می ذاری روی دلم و سایه ات را روی سرم می اندازی...درد و بلات تو جونم

پسندها (1)

نظرات (0)